⚡️قابل توجه علاقمندان به فروش و مدیریت فروش ✨
یک شرکت معتبر بیمه اقدام به جذب افراد مستعد و توانمند جهت فعالیت در زمینه مدیریت فروش بیمه مینماید.
✅ قرارداد رسمی با شرکت بیمه
✅ درآمد بالا با توجه به توانایی فرد
✅آموزش و پشتیبانی حرفه ای شرایط پذیرش
: ✳️سابقه فعالیت در زمینه فروش و مدیریت منابع انسانی
✳️سن: حداقل 23 سال
✳️مدرک: حداقل فوق دیپلم
جهت قرار گرفتن در لیست متقاضیان نام ، نام خانوادگی ، مدرک تحصیلی و شهر خود را به شماره 09178744414 پیامک نمایید تا در صورت تایید کارشناسان با شما تماس گرفته شود
ما روزانه تماسهای تلفنی بیشماری ازسوی نمایندگان و فروشندگان بیمههای عمر در کشور دریافت میکنیم (نمایندگانی که حداقل 4 یا 5 سال است که در این عرصه فعالیت دارند). اغلب آنها، تا مدتی قبل، در کار خود بسیار موفق بودند، اما در زمان فعلی با مشکلات عدیدهای برخورد کردهاند. آنها دچار رکود در فروش بیمههایعمر خود شدهاند. آنها تا قبل از این، لیستهای بلندبالایی شامل اطلاعات تماس مشتریان احتمالی را خریداری میکردند و یا از روابط خود در سازمانها و ارگانهای مختلف، برای فروش گروهی بیمههای عمر استفاده میکردند؛
ولی درحالحاضر، این لیستها نیز به انتهای خود رسیدهاند.! پروژهی ارسال نامههای تبلیغاتی و بروشور و کاتالوگ به افراد موجود در لیستهای تماس، حالا کاملاً متوقف شده و لیستهای تماس جدید هم دیگر به کیفیت لیستها قدیمی و دستنخورده نیستند (یا اطلاعات تماس مشتریان احتمالی موجود در لیست تغییر کرده و یا قبلاً توسط بیمههای رقیب، پرزنت شدهاند!).
حال، سؤال مشترک تمامی این نمایندگان بیمه، فقط یک چیز است: "سریعترین راه برای یافتن مشتریان احتمالی بیشتر و درنتیجه، افزایش میزان فروش بیمههایعمر ما چیست؟"
این همان سؤالی است که نهتنها در محافل بیمهای، بلکه در هر تجارتی که به فروش منتهی میگردد، لحظه به لحظه، بحث آن مطرح است و امروزه در کشور ما، با تبلیغزدگی مردم در کلانشهرهای کشور و وضعیت بد اقتصادی، این مشکلی است که گریبانگیر تمامی تجارتها ازجمله، صنعت بیمههای عمر گردیده است.
اگر دوست دارید در صنعت بیمه فعالیت کنید و سابقه کار داشته باشید تا در آینده بتوانید یک درآمد خوب و زندگی عالی برای خود و خانواده خود فراهم کنید با ما تماس بگیرید
اعطای کد نمایندگی بیمه پاسارگاد
جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به مطلب پایین مراجعه نمایید
جهت ثبت نام و دعوت از شما برای شرکت در کلاسهای آموزشی به شماره
09178744414
یک پیامک حاوی نام و نام خانوادگی ، محل ست ، شماره تلفن ثابت همراه با کد شهر محل ست ارسال نمایید تا با شما تماس بگیریم
با تشکر - مدیریت نمایندگان فروش بیمه های عمر پاسارگاد حوزه شرق تهران
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم دی 1392ساعت 12:8 توسط صالحی | نظر بدهید
اعطای کد نمایندگی
در پایان دوره آموزشی کد نمایندگی بیمه عمر و تامین آتیه به اشخاص واجد شرایط اعطاء می گردد که مورد تائید بیمه مرکزی می باشد
مجوز فروش سایر بیمه نامه ها
با هماهنگی های به عمل آمده با دفتر مرکزی افرادی که بتوانند به حد نصاب های مشخص شده در فروش بیمه عمر برسند می توانند نسبت به فروش سایر بیمه نامه ها اقدام نمایند
کلاس آموزشی رایگان
کلیه کلاسهای آموزشی که برگزار می گردد بصورت رایگان بوده و تنها هزینه جزوه آموزشی دریافت می گردد که نیاز و علاقه می توانند نسبت به تهیه این جزوه اقدام نمایند
کلاسهای آموزشی در هشت جلسه دو ساعته برگزار می گردد که شامل
بیمه عمر 1
بیمه عمر 2
بازاریابی و تکنیکهای فروش
بازاریابی و روانشناسی فروش
می باشد و سایر دوره های آموزشی همانند بیمه های آتش سوزی و مسئولیت و غیره در مراحل بعدی آموزش داده خواهد شد
ارائه دفتر کار بصورت گروهی
با توجه به بالا بودن هزینه های تاسیس دفتر در اوایل کار این مرکز آموزشی جهت سهولت در انجام فعالیتها هنرجویان عزیز اقدام به تهیه یک دفتر کار در بهترین نقطه شهر تهران که نمایندگان می توانند با پرداخت هزینه اندک و با هماهنگی قبلی برای ساعاتی در اختیارشان قرار می گیرد
اعطای وام
به نمایندگانی که عملکرد خوبی داشته باشند وام هایی از قبیل
وام خرید لب تاپ
وام خرید تجهیزات اداری
وام خرید و یا اجاره دفتر کار
و در مواردی که شخص در حد عالی کار کند دفتر مرکزی اقدام به خرید دفتر کار و واگذاری آن به شخص بصورت اجاره به شرط تملیک می نماید
مدرک تحصیلی و سن
حداقل مدرک تحصیلی برای این کار دیپلم و حداقل سن بیست سال تمام می باشد
سوابق کاری :
برای شروع به این کار نیاز به سوابق کاری ندارد
شغل دوم
افرادی که دارای مشاغل دیگری هستند همانند کارمندان دولت ، دانشجویان ، کسبه و غیره می توانند از این شغل به عنوان شغل دوم خود بهره مند شوند
حقوق دریافتی
در تمام شرکتهای بیمه ای میزان حقوق دریافتی قسمتی از مبلغ فروش است در واقع تمام دفاتر بیمه ای موجود در سراسر دنیا بصورت پورسانتی حقوق دریافت می کنند
یک توصیه :
افرادی که علاقه مند به این صنعت می باشند باید بدانند که کار بسیار سختی است چون رقبای زیادی دست به کار شده اند و برای کسب درآمد بالاتر باید بیشتر تلاش کرد پس افرادی که حس کارکردن ندارند بهتر است دنبال کاری با حقوق ثابت باشند چون دستمزد بالا را برای کارهای سخت می دهند
نحوه ثبت نام
برای ثبت نام کافی است یک پیامک شامل نام و نام خانوادگی ، شهر محل ست و شماره تلفن ثابت به همراه کد شهر محل ست برای ما به شماره زیر ارسال نمایید
09178744414
قبل از انجام هر فروشی، ۳ بخش اصلی باید رعایت شود:
۱) اطلاعات: مشتری برای تصمیمگیری آگاهانه، باید تمام اطلاعات مورد نیازش را دراختیار داشته باشد.
۲) ارزش: بهزبان ساده یعنی کاری کنید تا مشتری، آنقدر طالب بیمهنامهی پیشنهادی شما بشود که آن را بخرد.
۳) سرعت: یعنی به مشتری خود دلیلی منطقی ارائه کنید تا همان لحظه، خرید کند و آن را به بعد واگزار نکند.
همیشه ایجاد سرعت، عامل مهمی در کار فروشندگی بیمه بوده و هست. برای اینکه فروشندهی کارآمدی باشید، باید مقولهی ایجاد سرعت” در کار فروش را بشناسید، بشکافید، بررسی کنید و مهمتر اینکه با تمرین، در آن مهارت پیدا کنید.
سرعت” چیست؟ بهزبان خیلی ساده، آنچه میگوییم یا انجام میدهیم تا باعث شویم مشتری در همان لحظه برای خرید، تصمیمگیری کند. چند نکته را در ارتباط با اینکه چرا نیازمند ایجاد حس سرعت و فوریت در مشتری هستیم را بهخاطر داشته باشید:
۱) شاید یک مشتری، بهراستی طالب بیمهنامهی پیشنهادی شما باشد. اگر نتوانید دلیلی منطقی ارائه کنید که همان لحظه خرید کند، شاید برای بهتعویق انداختن خرید، بهانهای بتراشد.
۲) اگر مشتری، همان لحظه خرید نکند، بهاحتمال قوی، هیچوقت خرید نخواهد کرد. بنابراین، چیزی بهنام فروش قطعی” در آینده، وجود ندارد. همیشه بهنفع شماست که همان لحظه، قرارداد فروش را تنظیم کنید.
۳) یادتان باشد که وقت، طلاست؛ حتی اگر مطمئن باشید که مشتری در آینده، حتماً خرید خواهد کرد. وقتی همان لحظه قرارداد را ببندید، دیگر لازم نیست زمان مفیدتان که میتوانید به سایر مشتریها اختصاص بدهید، برای تماسهای بعدی، تلف کنید. فروشندگان تنها کسانی هستند که هرچه برای یک پروژه، زمان بیشتری وقت بگذارند، دستمزدشان بههمان مقدار و حتی کمتر، کاهش خواهد یافت!
۴) بهطور کلی، مشتریها هیچ توجهی به وقت فروشنده ندارند. اغلب، طفره میروند و هروقت که خودشان راحت باشند، برای خرید، تصمیم میگیرند. حتی بعضی از مشتریها اگر قصد خرید هم نداشته باشند، بهجای گفتن نه” از فروشنده میخواهند که بعداً بهسراغ آنان برود. بیشک دنبال نخودسیاه رفتن، وقت تلفکردن است.
۵) اگر کاری کنید که مشتری بهواقع خواستار بیمهنامههای شما بشود، تاحدودی هردلیلی برای خرید فوری را میپذیرد.
۶) اگر مشتری، بیمهنامهی شما را نمیخواهد، هرکاری کنید، نمیتوانید سرعتی ایجاد کنید.
درمورد ایجاد سرعت با ارائهی دلیل، برای خرید فوری، مثالی میآوریم: آقای مشتری، من برای بهدست آوردن سهمیهی فروش ماهیانهام، به این سفارش، نیاز دارم. اگر امروز با شما معامله کنم و سهمیهی فروشم را کسب کنم، ارزش این سفارش، برایم خیلی بیشتر از فرداست».
به مشتریی که امروز با شما معامله میکند، چنین پاداشی بدهید: آقای مشتری، اگر امروز خرید کنید و برای تکمیل سهمیهی فروشم، به من کمک نمایید، سودم را با شما نصف میکنم! سهم شما را که نیمی از سود است، از قیمت قرارداد، کم خواهم کرد». حتماً شما نیز هنگامی که بخش اول این مثال را خواندید، بهاحتمال با خود میاندیشید که برای مشتری هیچ مهم نیست که یک فروشندهی بیمه، سهم فروش خود را بهدست آورد، و حق با شماست! اما آنچه اهمیت دارد، سهم فروش نیست، بلکه آگاهی دادن به مشتری است که چرا با او معاملهای خاص و با قیمتی ویژه، انجام میدهید. این امر به مشتری کمک میکند تا دلیل منطقی عجلهی شما را شفافتر درک کند. البته خود من هنگامی که از این روش در فروش بیمهنامههای عمر استفاده میکردم، اغلبِ مشتریها پس از عقد قرارداد، حاضر نمیشدند که من سود خود را با آنها نصف کنم!
شما میتوانید با کمی درنگ، در هر شرایطی، سرعت ایجاد کنید. برای اینکه فوریت، تأثیرگذار باشد، باید از دیدگاه مشتری، منطقی بهنظر برسد. نباید چنان شود که مشتریها احساس کنند مجبورند همان لحظه، خرید کنند. بلکه پیشنهاد باید بر این اساس باشد که اگر مشتری، امروز معامله کند، شما هم میتوانید کارهای خاصی برای او انجام بدهید.
تکنیکهای ایجاد سرعت:
برای ایجاد شرایطی که به مشتری میگوید بهنفع اوست که همان لحظه خرید کند، ۲۰ روش در فهرست زیر، ذکر شده است. هنگام مرور این روشها، یادتان باشد که مهمترین عامل برای تأثیرگذاری تمام این موارد، نگرش شما بهعنوان یک فروشنده است. ابتدا باید خودتان را راضی کنید که میتوانید و بایستی همان لحظه، معامله کنید. هرگز نباید اشتیاق شما برای فروش بیمهنامههایتان، از اشتیاق مشتری برای خرید، بیشتر باشد. گاهی باید فروشی را به خطر بیندازید و حتی از دست بدهید تا یک جواب فوری بگیرید.
۱) مؤثرترین و متقاعدکنندهترین روشی که برای ایجاد سرعت بهکار برده میشود، برنامه سر نخ” میباشد: به مشتری احتمالی خود بگویید که بهدنبال جایی هستید که بیمهنامهی پیشنهادیتان را به اشخاص دیگر نیز ارائه کنید. حال اگر مشتری اجازه بدهد که از محل او برای انجام اینکار استفاده کنید، تخفیف بسیار زیادی به او خواهید داد. این برنامه برای مشتری، باورکردنی، منطقی و جذاب است. هم برای ارائهی تخفیف و معاملهای ویژه، یک دلیل منطقی است و هم غرور مشتری را درنظر میگیرد. این کار، از مشتری، فرد خاصی میسازد. او بیدرنگ، کانون فعالیت آیندهی دوستان و همتایانش میشود که در محل دفتر او، با شما ملاقات خواهند کرد تا شما بیمهنامهی پیشنهادیتان را به آنها نیز ارائه کنید. با اجرای این برنامه، بیشک مشتری، تمایل بیشتری خواهد داشت با شما همین حالا و نیز در آینده معامله کند!
میتوانید برنامهی سر نخ” را اینطور اجرا کنید: آقای مشتری، من همیشه بهدنبال یافت سر نخهایی هستم که بهکمک آنها بتوانم سود حاصل از داشتن چنین بیمهای (مثلاً بیمهنامه عمر) را برای دیگران نیز توصیف کنم. اگر به من کمک کنید تا این سر نخها را پیدا کنم، پیشنهاد بسیار ویژهای برای شما دارم. امروز به من کمک کنید تا این سرنخها را پیدا کنم و درعوض من هم به شما X” درصد، تخفیف خواهم داد».
همچنین میتوانید به آنها یک لوح یا گواهینامهی ویژهای بدهید که به دیوار آویزان کنند تا اعتبار خاص آنان را بهعنوان محلی رسمی، برای معرفی بیمهنامههای شما به سایر افراد را تأیید کند. این شیوه را میتوان همراه با عکس، هدایا و خدمات رایگان و یا بسیاری از ترفندهای دیگر، بهکار برد. خلاقیت در این برنامه، بسیار مؤثر خواهد بود.
۲) روش مؤثر دیگری که برای ایجاد سرعت و فوریت در فروش بهکار میرود، به توربین مولد سرعت” در کار فروش معروف شده است! این روش، یک دلیل بسیار خوب و منطقی برای خرید فوری به مشتری ارائه میدهد و همچنین، مستقیماً با غرور او سروکار دارد. شما میتوانید این پیشنهاد را چنین ارائه کنید: آقای مشتری، من برای فروش بیمههای عمر و تشکیل سرمایه در این منطقه، نیاز به یک الگوی سرشناس دارم که این بیمهنامه را قبلاً از من خریده باشد. اگر امروز با شما معامله کنم و بعد از اعتبار و سرشناسی شما برای فروش بیمهنامه عمر به سایرین استفاده کنم، در این اطراف فروش بیشتری خواهم داشت که بهنفع هردوی ما خواهد بود. من بیمهنامههای بیشتری خواهم فروخت و چون شما به من کمک کردهاید، تخفیف ویژهای (یا جایزه، کالا یا خدمات رایگان و…) به شما خواهم داد».
به یقین، تلویح چنین پیشنهادی بر مشتری تأثیرگذار خواهد بود. او درمییابد که اگر سریع، اقدام نکند، شما خواهید رفت و این تخفیف ویژه را به فرد دیگری پیشنهاد خواهید داد. بههرحال شما در آن منطقه، فقط به یک شخص برای ایجاد یک الگوی معتبر و سرشناس نیاز خواهید داشت!
۳) اگر شما فروشندهی سیار هستید، برای سرعت، دلیل خوب دیگری هم در دست دارید. وقتی برنامهی شما، رفتن به سایر مکانهاست، بهندرت میتوان انتظار داشت که روز بعد، دوباره به دیدن مشتری بروید. برای بهرهبرداری از این موقعیت اساسی در کار فروشندگی بیمه، راههای بسیار مختلفی وجود دارد. برای مثال از مشتری خود، بپرسید که فاصلهی فلانشهر از شهر شما، چقدر است و چه مدت طول میکشد تا با خودرو به آنجا بروید. زیرا که با مدیر یک شرکت بزرگ در آن شهر صحبت کردهاید و قرار شده که کل کارمندان آن شرکت را بیمه کنید! مشتری در این شرایط، آشکارا درمییابد که برگشتن و سفارشگرفتن، چقدر برای شما اتلافوقت و هزینه خواهد داشت. همچنین درک میکند که شما براساس چه منطقی، درمقابل تصمیم سریع او، تخفیف ویژهای پیشنهاد میکنید.
۴) در بسیاری از شرایط فروش، در جهت تشویق مشتری به تصمیمگیری برای خرید، از تخفیف قیمت، استفاده میشود. متأسفانه اغلب در این روش نیز سوءاستفادههایی وجود دارد. تخفیف، هرگز سبب نمیشود که مشتری، چیزی که نمیخواهد را بخرد، فقط شاید چیزی را که ممکن است بعدها خریداری کند، همان لحظه بخرد. به این مثال توجه کنید: شما تصمیم دارید برای مناسبت خاصی، لباس زیبایی بخرید. دقیقاً میدانید که چه میخواهید و چه چیزی لازم دارید. یکروز به مبوتیک بسیار شیکی میروید و لباس مناسبی را درنظر میگیرید که بهخوبی، اندازه و برازندهی شماست. از آن خوشتان میآید و به ذهنتان میسپارید که بعد برگردید و آن را بخرید. درست در همان لحظه که برمیگردید، کاغذ کوچکی را میبینید که روی آن نوشته: این لباس فقط امروز نصف قیمت است”. بنابراین، شما آن را میخرید! البته اگر لباس اندازه نبود، شما را چاق، پیر و زشت نشان میداد، برخلاف قیمت و تخفیفش، هرگز آن را نمیخریدید».
مشتری تا زمانی که برای خرید آمادگی ندارد، هیچ تخفیفی را موجه نمیداند. شما باید هر بیمهنامهای را بر اساس ارزش آن، به مشتری بفروشید و بعد به او تخفیف بدهید. اگر شما قبل از بالا بردن ارزش بیمهنامههای خود نزد مشتری، به او تخفیفی بدهید، آن تخفیف کاملاً بیهوده خواهد بود. وقتی دلیلی برای تخفیف وجود نداشته باشد، مشتری به انگیزهی شما برای ارائهی تخفیف، شک میکند. درضمن، مشتری قیمتی را بهخاطر میسپارد که شما هنگام ارائهی پیشنهاد به او گفتید.
اگر شما آنقدر ارزش را بالا ببرید که مشتری خواهان بیمهنامهی شما گردد و خرید کند، تخفیفدادن، بسیار مؤثر خواهد بود. مشتری نیز قیمت اصلی و پیش از تخفیف را به ذهن خواهد سپرد. تخفیف، امتیاز دیگری است که خرید را خوشایندتر، جلوه میدهد. مشتری حتی زمانی که بیمهنامهی خاصی را میخواهد و به آن نیاز دارد، همیشه سعی میکند که کمتر از قیمت اصلی آن، بپردازد. این طبیعت هر فردی است؛ همه ما سعی داریم در هر فرصتی، چانه بزنیم.
هنگام فروش بیمهنامهیمان، بدون ذکر امتیازهای آن، مشتری اغلب به ما میگوید که مسألهی اصلی، نداشتن پول کافی برای خرید است. برای برطرف ساختن این مشکل، باید ارزش بیمهنامهی پیشنهادی خود را نزد مشتری بالا ببریم؛ ولی قیمت آن را پایین نیاوریم.
۵) روش مؤثر دیگر این است که حق کمیسیون (درصد حاصل از فروش) خود را (که در فروشهای بعدی به مشتریها، جبران میشود)، با او قسمت و سهمش را از قیمت بیمهنامهی پیشنهادی خود، کم کنیم. بسیار مؤثر است که شما از این روش، فقط بهعنوان یک اقدام نهایی، استفاده کنید و مشتری هم آن را آخرین تلاش شما برای انجام معامله قلمداد کند.
برای درک کاربرد آن، مثالی میآوریم: آقای مشتری، وقتی بیمهنامهای میفروشم، درصدی را بهعنوان حق کمیسیون دریافت میکنم. اگر کمک کنید تا بعد به یکی از همکاران (همسایگان) شما نیز بیمهنامهای بفروشم، درصد پورسانت خودم را با شما نصف خواهم کرد؛ و سهمتان را از این درصد، هماکنون از قیمت بیمهنامهتان کم خواهم کرد».
۶) به مشتریهای خود متذکر شوید که بدون داشتن بیمهنامهی پیشنهادی شما، هر روز مبلغی را از دست خواهند داد. اگر میخواهید مشتری برای سفارشدادن، عجله کند، این روش نیز مؤثر است. وقتی مشتریهای خود را متقاعد سازید که با خرید بیمهنامهی پیشنهادی شما با قیمتی مناسب، بهجای اینکه هر روز متضرر شوند، مبلغی هم پسانداز خواهند کرد، اغلب برای خرید، تصمیم مثبتی خواهند گرفت.
۷) یک روش مؤثر دیگر در ایجاد سرعت و فوریت، این است که به مشتری خود بگویید که شاید قیمتی که هماکنون به او دادهاید، بهزودی بالا برود؛ البته ممکن است شما را رد کند. نگذارید مشتری تصور کند که میتواند بعدها بیمهنامهی پیشنهادی شما را با قیمت بیشتر بخرد؛ چون شاید فکر کند انعطافپذیری حاصل از تأخیر در تصمیمگیری، به تفاوت قیمت آن میارزد! اگر میخواهید از قیمت بالاتر در آینده بهعنوان یک محرک استفاده کنید، ۱۰۰ درصد، آن را به یک دلیل منطقیتر و محکمتر برای خرید فوری، ربط بدهید.
۸) مؤثرترین ابزار برای تشویق مشتری به خرید فوری، گفتن این واقعیت است که فرصت خرید بیمهنامهی پیشنهادی شما را از دست خواهد داد. این نیز یکی دیگر از ماهیتهای سادهی ذات بشر است! بهیقین، هیچکس راضی نیست گزینهها و فرصتهای خود را برای همیشه از دست بدهد. این موضوع، بهخصوص زمانی درست است که گزینهی موردنظر او، چیز دلخواهش باشد. هرکسی در مقابل این احتمال مقاومت میکند که شاید هرگز فرصت دیگری نباشد تا آن چه میخواهد را بهدست آورد.
۹) روش زیرکانهی دیگری هم وجود دارد که بدون گفتن حتی یک کلمه، به ایجاد سرعت، کمک میکند. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که گاهی به ساعت خود نگاه کنید و چنان وانمود کنید که انگار وقت شما محدود است! درواقع احتیاجی به تظاهر” نیست. اگر شما فروشندهی فعالی باشید، پس بهواقع وقتتان محدود است. همیشه و در هر شرایطی از جریان فروش، باید مراقب گذشت زمان باشید. هرباری که به مشتری سر میزنید، چهقدر زمان نیاز دارید و یا میخواهید چقدر وقت صرف کنید؟ پس براساس آن برنامه، پیش بروید. اگر خودتان برای وقتتان ارزش قائل نشوید، مشتری هم چندان ملاحظهی وقت شما را نخواهد کرد.
۱۰) به مشتریهای خود بگویید باید همین امروز، به مدیرتان گزارش بدهید که چه نتیجهای از فروش بیمهنامهی پیشنهادیتان در بازار گرفتهاید. هر مشتریِ بانزاکتی، وم جلب رضایت مدیر” را درک میکند. با این کار، باعث میشوید که مدیرتان بهجای شما، از سوی مشتری سرزنش شود که چرا شما را وادار کرده تا مشتریها را برای خرید فوری، وادار به تصمیمگیری کنید!
۱۱) اگر یک کارآموز فروش را بهدنبال خود ببرید، درواقع ابزاری خواهید داشت که بهواسطهی آن، در مشتری، حس فوریت برای خریدکردن را ایجاد کنید. این روش کاملاً وابسته به غرور مشتریها و تمایل آنها به انجام کار خیر است! آنها با خریدشان درواقع به مرد جوانی کمک کردهاند که شغل فروشندگی را شروع کند. این موضوع، حس خوبی در آنان ایجاد میکند.
۱۲) شاید قدرتمندترین ابزار فروش، ارائهی خدمات یا هدایای رایگان باشد. از دیدگاه مشتری، این روشی قانعکننده است و فشار را از روی فروشنده برمیدارد. برای اینکه فروشنده، اوضاع فروش را به خوبی در دست بگیرد، باید بهدنبال راهی باشد که بتواند خدمات یا هدایای رایگان را در ازای تصمیم به خرید فوری از سوی مشتری، به او ارائه کند.
۱۳) به مشتریهای خود بگویید که قصد دارید در آن منطقه، تفاهم برقرار کنید! این روش، بهویژه در مواردی مؤثر خواهد بود که مشتری شما از شرکتتان یا فروشندگان قبلی بیمه، تجربهای بد داشته باشد. میتوانید چنین عنوان کنید: خوب، میدانم که در گذشته اشکالاتی داشتهایم، بههمین دلیل امروز به اینجا آمدم. میخواهم یک سفیر حسن نیت” در این حوالی پیدا کنم تا به دوستان و آشنایانش بگوید که شرکت ما چقدر تغییر کرده است. اگر به من کمک کنید که در این ناحیه، برای شرکتم، اعتبار ایجاد کنم، پیشنهاد ویژهای به شما خواهم داد».
۱۴) یکی از راهها برای ایجاد حس سرعت، که شخصاً علاقهی خاصی به آن دارم، این است که حقیقت را به مشتریهایم میگویم: آقای مشتری، اگر من هماکنون با شما معامله نکنم، بعد اشتیاقتان فروکش میکند و دیگر هیچوقت بیمهنامهی من را نخواهید خرید!». بیشتر مردم، بهقدری خودشان را خوب میشناسند که میدانند این موضوع درست است. هرچه بیشتر صبر کنند، بیشتر دربارهی آن فکر میکنند و احتمال خریدشان کمتر و کمتر میشود. اغلب با یادآوری این امر به آنها، فکرشان منحرف میشود! زیرا این احتمال را درنظر میگیرند که شاید بیمهنامهای که عرضه میکنم، از دست بدهند. درنتیجه، خودبهخود در خرید، سرعت ایجاد میشود.
۱۵) مشتری را متقاعد کنید که باید هماکنون خرید کند. بهنظر روش عجیبی است؛ ولی تجربه به من ثابت کرده که باید انجام شود. فروشندگان بیمه، بیشترِ وقت خود را صرف میکنند تا مشتری را متقاعد کنند که بهنفع اوست، همان لحظه خرید کند. آنها به دلایلی، هرگز نمیگویند که بهنفع فروشنده (خودشان) هم هست که همان لحظه، معامله انجام گیرد. به این مثال ساده توجه کنید: آقای مشتری، میدانم برای شما راحتتر است که صبر کنید و بعداً تصمیم بگیرید، اما برای من خیلی مهم است که این سفارش را همین حالا بگیرم؛ باشه؟».
۱۶) قبل و بعد از کارتان، عکس بگیرید! بله؛ عکسبرداری! به مشتری بگویید که میخواهید از او و دفتر کارش قبل و بعد از بستن قرارداد، عکس بگیرید. این روش، بهخصوص برای کسانی که غرور زیادی دارند (که البته بیشتر ما داریم!)، مؤثر خواهد بود. اغلب، همه لذت میبرند که کسی از آنها عکس بگیرد و خوششان میآید که بهعنوان یک نمونهی خوب، معرفی شوند. این روش به مشتریها اطمینان خاطر میدهد که شما در آینده بازخواهید گشت تا به آنها و نیازهای احتمالیشان رسیدگی کنید.
۱۷) به مشتری بگویید که درصورت خرید از شما، او را در آن منطقه بهعنوان اولین کسی که به امتیازات و مواهب آن بیمه پی برده معرفی خواهید کرد. همه افراد دوست دارند که بهعنوان اولین فردی معرفی شوند که چیز با ارزشی را یافته و از آن بهرهبرداری میکند. باز هم میگویم، شما میتوانید به غرور مشتری متوسل شوید و آن را تحریک کنید. این چنین او را به سمتی هدایت میکنید که تصمیم به خرید فوری بگیرد.
۱۸) درهنگام فروشی که برایتان اهمیت خاصی دارد، کاری کنید که مشتری بفهمد که بهواقع، مهاملهی خاصی در کار است. غیر از آنکه به غرور مشتری متوسل میشوید، دلیل موجهی نیز برای تخفیف به او خواهید داشت. بیشتر وقتها فروشندگان بیمه نمیخواهند اشتیاق زیادی برای فروش از خودشان نشان دهند و درنتیجه، فضایی از بیعلاقگی و خستگی برای مشتری ایجاد میکنند. بهجای اینکار باید مشتری را متوجه سازید که فروش فوری، چقدر برایتان اهمیت دارد. کمی در این مورد فکر کنید. تا بهحال چند بار تصمیم گرفتهاید که اگر یک بچهی معصوم که سر چهارراه منتهی به دفتر کارتان گل میفروشد و به شما میگوید: اگر من ۲ تا گل دیگر بفروشم، میتوانم یک کیف مدرسه بخرم»، تمام گلهای او را همان موقع و یکجا بخرید؟!!!
۱۹) روش دیگر اینکه به منطق مشتریهای خود، متوسل شوید. یکی از عبارتهای مورد علاقهی من این است: اگر صبر کنی که برای شروع کار تو، تمام چراغها سبز شود، هرگز بهجایی نخواهی رسید». عبارت دیگر چنین است: اگر برای خریدن چیزی، پول پسانداز کنیم، انگار برای ذخیرهکردن زمان، ساعت را متوقف ساختهایم؛ که اینکار بیفایده است».
۲۰) همانطور که در ۱۹ روش قبل بارها به آن اشاره کردم، شما در اکثر مواقع، باید بهدنبال این باشید که پس از بالا بردن ارزش بیمهنامهی پیشنهادیتان نزد مشتری، بهانهای منطقی به مشتری ارائه کنید که درصورت خرید فوری، حتماً تخفیف ویژهای به او خواهید داد. این کار وابستگی شدیدی به میزان خلاقیت فردی و اجتماعی شما بهعنوان یک فروشندهی بیمه دارد. بنابراین، شما میتوانید، تعداد بیشماری از روشهای ایجاد فوریت در مشتری را برای خود بهوجود آورید. خوشحال میشویم اگر روشهای پیشنهادی خود را در بخش نظرات این مقاله با ما و سایر کاربران بیمهمارکتینگ در میان بگذارید.
موفق باشید…
نویسنده: حامد عسگری
مدیر گروه آموزش و مشاوره بیمه مارکتینگ
به تمامی نکات زیر توجه کنید، آنها را بهخاطر بسپارید و تمرین کنید. بهزودی اتفاقات خوبی میافتد و درمییابید که درحقیقت، ردشدن، بیش از آنکه شما را ناکام کند، به نفع شماست! میتوانید از این دشمن، یک همپیمان بسازید و همین اتحاد و پیمان، سبب خلاقیت بیشتر شما میشود!
1. بهمحض اینکه از سوی مشتری رد میشوید، بهعضویت گروه مقتدری از فروشندگان حرفهای بیمه، پذیرفته خواهید شد! از زمانهای قدیم، میلیونها فروشنده بیمه، نبرد مشابهی با همین دشمن، داشتهاند. تمامی فروشندگان حرفهای بیمه، به این واقعیت پی بردهاند که تا وقتی خطر شکست را نپذیری، هرگز پیروز نمیشوی. وقتی که سنّ شما بیشتر شود و به زندگی حرفهای گذشتهی خود میاندیشید براساس اینکه برخورد شما در اوج مبارزه با ردشدن، چگونه بوده است، احساس غرور، پشیمانی یا رضایت خواهید کرد.
2. ردشدن یا سبب میشود که کارتان را رها کنید و یا اینکه شما را محکمتر میسازد. همچنین درمییابید که از گروه فروشندگان موفق بیمه هستید یا نه. اگر رد شوید و به آن انعطاف نشان دهید، قویتر خواهید شد؛ درست مثل درختی که بر اثر وزش باد، خم میشود. اگر نتوانید آن را تحمل کنید و مانند یک شاخهی کوچک خشکیده بشکنید، بدانید که باید به دنبال شغل دیگری بهجز فروشندگی بیمه بروید.
3. ردشدن، ذهن شما را هوشیارتر میکند، اگر هرگز آن را تجربه نکنید، نمیتوانید برای مقابله با آن، حواس جمعی و قدرت مورد نیاز را بهدست آورید. هرگز فکر نکنید که فروشندگی بیمه، ساده است. فراموش نکنید که اگر فروختن بیمهنامه شما آسان بود، شرکتهای بیمه، بچههای دبیرستانی را با کمترین دستمزد، استخدام میکردند تا کار شما را انجام دهند. از کنار آمدن با ردشدن، به تجربههای ذهنی خواهید رسید. آن را به منزلهی دورهی کارشناسی ارشد در رشته فروشندگی بیمه، تلقی کنید!
4. ردشدن، شما را برای موفقیت آماده میکند. بردن یا باختن خیلی مهم نیست بلکه چگونگی کنار آمدن با برد و باخت اهمیت دارد. بدترین چیزی که ممکن است برای یک فروشندهی تازه نفس بیمه اتفاق بیفتد، این است که فروشهای ساده و راحتی را تجربه کند. شما باید منتظر ردشدن باشید و اجازه بدهید شما را برای پیروزیهای آیندهتان آماده نماید.
5. با اندکی تأمل، درمییابید که ردشدن، به شما اعتماد به نفس میدهد. پادوها و یا کسانی که سفارش میگیرند، هرگز هنگام کارشان، ردشدن را تجربه نمیکنند. چرا؟ زیرا شغلهایی که دستمزدهای پایین دارند، پناهگاه امنی در برابر ردشدن است. پس اگر ردشدن، قسمتی از شغل فعلی شماست، در جایگاه درستی قرار گرفتهاید. شما در خط مقدم جبهه هستید و شاید هر لحظه، کسی به شما شلیک کند. اگر شکیبا و پُرطاقت باشید، میتوانید از پس مبارزه برآیید و آسیبی نخواهید دید. ردشدن را سدّ میان خودتان و فروش، تلقی نکنید. بلکه آن را مانعی بدانید که سایر فروشندگان که مانند شما قوی، باهوش و جدی نیستند را از فروش، دور میکند. همواره یادتان باشد که اگر شغلی پُرزحمت نباشد، در خور استعداد شما نخواهد بود!
6. هرگز اجازه ندهید که ردشدن، وقت شما را تلف کند. فروشندگان بیمه، خیلی وقتها، هنگام ردشدن، چنین واکنشهایی نشان میدهند: بیهدف رانندگی میکنند، گوشی موبایلشان را به دیواری پرتاب میکنند و یا حتی به خانهشان میروند و تمام روز را در خانه میمانند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، "ردشدن" برنده میشود و فروشنده، باخته است. فروشندگانی که برنده واقعی هستند، به مبارزه برمیخیزند و تلاش بسیاری میکنند. برندگان، ردشدن را در مقابل موفقیت و تعهد شخصی خود، یک اهانت تلقی میکنند.
7. ردشدن، بعضی فروشندگان بیمه را از مسیر، منحرف میکند. گاهی بهنظر آنان بهترین راه برای پرهیز از ردشدن، تغییر شیوهی ارائهی پیشنهادشان است. بنابراین، پیشنهادشان را بهشکلی ضعیف و بسیار غیرمؤثر، بیان میکنند. البته شاید چیزی نفروشند، ولی دستکم رفتار مشتری، با آنها دوستانه است. چه فایده! پختن چنین سوپ رقیقی، بهکلی هدر دادن وقت و زحمت است. سازگاری با آنچه مشتری دوست دارد بشنود، ضعف شما را بهعنوان یک فروشنده بیمه نشان میدهد و هیچ کمکی به فروش نخواهد کرد. به یاد دارید که مشتریها دوست دارند با اشخاص محترم معامله کنند. وقتی میبینند که یک فروشنده، در برابر فشار، تسلیم نمیشود، آنقدر برایش احترام قائل میشوند که برای انجام معامله به او اعتماد میکنند. فروشندگان برنده، کسانی هستند که اهل مبارزهاند، عزم خود را جزم میکنند و شیوهی ارائهی پیشنهادشان را قویتر میسازند و نه ضعیفتر. از این رو فروشنده بیمه نیز قویتر و کارآمدتر خواهد شد. (البته باید توجه داشته باشید که تلاش شما به ادامه مبارزه نباید سبب این شود که مشتری از سماجت شما بیزار شود و اعصاب او را نابود کنید که حتی چشم دیدن دوباره شما را نداشته باشد.
8. تنها دلیلی که سبب میشود اغلب فروشندگان بیمه، احساس بسیار بدی نسبت به ردشدن داشته باشند، این است که آن را توهین به خودشان تلقی میکنند. این موضوع، بههیچ عنوان درست نیست. شما هرگز نباید ردشدن را شخصی تلقی کنید. شما دارید فقط کارتان را بهعنوان یک فروشنده بیمه انجام میدهید. مشتری احتمالی شما، دوست نزدیک یا عضوی از خانوادهتان نیست و فقط این نزدیکان هستند که حق دارند بر احساسات شما تأثیر گذارند. بهطور معمول مشتری به هیچوجه، ملاحظهی شخص فروشنده را نمیکند؛ بنابراین شما فقط یک غریبه هستید که میخواهید بیمهنامهای را بفروشید. وقتی مشتری جواب منفی میدهد، فقط پیشنهاد شما را رد میکند نه خودِ شما را! هرگز اجازه ندهید یک مشتری که شما را نمیشناسد بر خلقوخو، ظاهر و یا حالت روحی شما، تأثیری بگذارد؛ چه سفارش گرفته و چه نگرفته باشید، وقتی از نزد مشتری میروید، لبخند بزنید و با خوشبینی بهدنبال مشتری بعدی خود بروید.
9. برای ردشدن، آمادگی ذهنی داشته باشید. ماهیگیران هم گاهی خیس میشوند و روی کفش سفید گلفبازان نیز لکههای سبزی ایجاد میشود. شما هم که یک فروشنده بیمه هستید، ردشدن را تجربه خواهید کرد. اکنون که از قبل میدانید در مسیر این حرفه، ردشدن، یک واقعیت است، باید آمادگی ذهنی داشته باشید؛ این مسأله هرگز نباید باعث ناراحتی و غافلگیری شما گردد و یا تأثیر نامطلوبی بر شما بگذارد.
10. هرگز نگذارید ردشدن، سبب شود شما به گدایی بیفتید. خیلی ممکن است که بعضی از مشتریها، برای اعمال قدرت، به فروشندگان، از موقعیت خود بهعنوان منبع ثابت درآمد، استفاده کنند. آنها به دلایلی که فقط برای خودشان روشن است، این قدرت را بهکار میگیرند تا دل فروشنده را خالی کنند! هرگز نباید اشتیاق شما برای فروش بیمهنامههایتان بیشتر از تمایل مشتری به خرید باشد. تمام فروشندگان بیمه برای موفقیت در فروش، باید غرورشان را حفظ کنند و خودباوری داشته باشند. براثر چنین ویژگیهایی، هرگز احساس نمیکنند که مجبورند با مشتریهای غیرمنطقی، سازش کنند. به ایجاد سرعت و بالابردن ارزش بپردازید. اگر لازم است قیمت را تعدیل کنید، اما هرگز معیارهای حرفهای و شخصیتی خود را پایین نیاورید. هیچوقت بهدلیل پرهیز از ردشدن، شرایط فروش را تغییر ندهید.
11. هرگز نگذارید که ردشدن، از عزتنفس شما بکاهد. همواره باید افتخار کنید که سرباز پیادهای از ارتش بزرگ فروشندگان بیمهای هستید که با همین دشمن رو در روی شما، جنگیدهاند (البته منظور این نیست که مشتری واقعاً دشمن شماست! بلکه این صرفاً تمثالی برای افزایش روحیهی جنگندگی شما برای به فروش رساندن بیمهنامهی پیشنهادیتان است). این واقعیت که شما یک فروشنده بیمه هستید، خودبهخود مایهی افتخار است. هیچ حرفهی دیگری نیست که مانند فروشندگی بیمه، سابقه، فرصت و قابلیت کمک به دیگران را دارا باشد. وقتی با ردشدن کنار میآیید، یک سُنّت دیرینه را دنبال میکنید که شما را در صفّ بانفوذترین گروهی قرار میدهد که تاریخ تابهحال به خود دیده است. این گروه، فروشندگانی هستند که قبل از شما کار میکردهاند و سُنّتی پرافتخار و میراثی شکوهمند را از خود بهجا گذاشتهاند. این میراث شایستهی مباهات را دنبال کنید.
12. ایدهای را مطرح میکنیم که شاید در وهلهی اول بهنظرتان عجیب بیاید. ردشدن باید سبب خوشحالی شما گردد! درست است، "خوشحال". بهیاد داشته باشید که لذت برندهشدن و پاداش آن، ارتباط مستقیم با زحمتی دارد که برای برندهشدن میکشید. اگر برای رسیدن به پیروزی، مجبور به تلاش نباشیم، هیچیک از پیروزیها ارزشی نخواهد داشت و تجلیل از آن بیمعنا خواهد بود. وقتی این مسأله را بدانید و برای رسیدن به پیروزی، میان پاداشها و تلاشهایتان تعادل ایجاد کنید، از نفس عمل مبارزه لذت خواهید برد.
13. ردشدن، سبب میشود که مهارتها، روشها و واکنشهای شما هوشیارانهتر گردد. ردشدن را یک مبارزهی بیامان تلقی کنید که مهارت شما را در هنر فروشندگی بیمه، بهبود میبخشد. فروشندگان ماهر، مانند مبارزین واقعی هرچه بیشتر به چالش کشیده شوند، بیشتر پیشرفت میکنند. اگر شما فقط با لاکپشتها مسابقه بدهید، نمیتوانید رکورد سرعت را بشکنید. اگر هرگز با ردشدن مواجه نشوید و با آن مبارزه نکنید، هرگز فروشندهای ممتاز نخواهید شد.
14. درصورتی که از تجربهتان پیرامون ردشدن، بهعنوان وسیلهای برای تمرکز، مهارت و شعورتان استفاده کنید، به یقین از این کار لذت خواهید برد. برای مثال، افرادی که ماهیگیری را دوست دارند، وقتی بهدنبال این تفریح میروند، میدانند و انتظار آن را دارند که خیس شوند، سردشان بشود و بو بگیرند. آنها متوجهاند که اینها بخشی از کل یک تجربهی بسیار لذتبخش است. پس از مدتی، چنین تجربههای خاص و منفی، برای شخص، لذتبخش میشود. زیرا لحظههای خوش ماهیگیری را به او یادآوری میکند. این اصل برای فروشندگان بیمه نیز درست و بههمین روش صدق میکند. وقتی کسی فروش را دوست داشته باشد، تمام تجربههای حاصل از فروش و ازجمله ردشدن را دوست خواهد داشت.
15. فراموش نکنید که در ابتدا مهارکردن ردشدن، درست مانند سایر تمرینها و مقررات، مشکل بهنظر میرسد. شاید آزرده و غمگین شوید، اما هرچه بیشتر تمرین کنید، قویتر خواهید شد و ازنظر منطقی، فروشندهی ماهرتری هم خواهید شد. شما با تلاش مستمرتان برای غلبه و مقاومت در برابر "نیروی منفی"، یعنی ردشدن از سوی مشتریها، نیروی ارادهی خود را تقویت میکنید.
16. هرگز سعی نکنید با اهانت، تحقیر و سایر کارها، باعث شوید شخصی که شما را نپذیرفته است، احساس بدی پیدا کند. بهجای آن، برعکس عمل کنید. کاری کنید که مشتری احساس خوبی داشته باشد. این عمل درجای خود سبب میشود که شما نیز احساس خوبی پیدا کنید. اگر به ردشدن با بدجنسی و مغرضانه واکنش نشان بدهید، بیشتر دوران زندگی حرفهای شما همراه با احساس گناه و ناراحتی سپری خواهد شد. درضمن تمام فروشهای خود را با یک مشتری احتمالی، از دست خواهید داد و بازندهی بزرگی خواهید شد. از سوی دیگر، اگر برای نشان دادن واکنش به ردشدن، کاری کنید که مشتری دلگرم شود و یا او را تشویق و به او کمک کنید، رفتارتان درست است و فروش سالمی داشتهاید.
17. شوخطبعی، یکی از بهترین و مناسبترین واکنشها هنگام ردشدن است. با این کار، ناخوشایندی ردشدن را به موضوعی خوشایند تبدیل میکنید. من همیشه پس از تلاش ناموفق در فروش بیمهنامهی عمر، دوست داشتم که برای غلبه بر ناراحتی حاصل از ردشدن، مطلب خندهداری تعریف کنم و احساس ناراحتی مشتری و فروشنده را از بین ببرم.
. سرانجام اینکه، همواره در مقام یک فروشنده بیمه، برای کنارآمدن با ردشدن، یک راهحل نهایی در دسترس دارید. وقتی مشتری، تحملناپذیر و بیادب میشود و یا توهین میکند، همانطور آنجا نایستید که آن بدرفتاری را تحمل کنید. شما مجازید که هروقت بخواهید، آنجا را ترک کنید و این آزادی، یکی از بهترین چیزهایی است که یک فروشنده در اختیار دارد. مشتری همانطور به محل کار کوچک و غبارگرفتهاش میچسبد، درحالیکه شما مثل یک عقاب، آزادید هروقت که لازم است پرواز کنید و دور شوید!
نتیجه:
روشی که شما بهعنوان یک فروشنده حرفهای بیمه برای کنارآمدن با ردشدن بهکار میبرید، درنهایت، موفقیت یا شکست شما را تا حد زیادی، تعیین میکند. ردشدن را دوست خود بدانید و نه یک دشمن، ما به پزشکان نیاز داریم، چون وقتی بیمار میشویم، احتیاج به کمک داریم. به تعمیرکارها نیاز داریم، زیرا خودروها خراب میشوند و به تعمیر احتیاج دارند. به فروشندگان خبره نیاز داریم، چون فروشندگان عادی نمیتوانند از عهدهی ردشدن، برآیند. یاد بگیرید که چگونه از پس ردشدن، با موفقیت برآیید و این موضوع، درتمام جنبههای زندگی بهخصوص زمان فروش، به شما کمک خواهد کرد.
وقتی برندگان با ردشدن مواجه میشوند، سر ذوق میآیند و احساس میکنند که به مبارزه دعوت شدهاند، بنابراین از آن مثل ابزاری استفاده میکنند که به آنان کمک میکند تا آمادگیشان، بیشتر، قویتر و هوشیارتر شوند. وقتی بازندگان، ردشدن را تجربه میکنند کارشان را رها میکنند. هرکس که میخواهد فروشندهی خبرهای بشود، باید تصمیم بگیرد که هنگام مواجهه با این واقعیت اجتنابناپذیر در زندگی حرفهای، چه راهی در پیش بگیرد. امیدوارم موفق شوید و فروش خوبی داشته باشید!
برگرفته از سایت بیمه مارکتینگ ( Www.bimehmarketing.com
درباره این سایت